ازآلبوم((به دنبال دل )) آهنگ ساز : علی تجویدی تنظیم : بهنام خدارحمی ... ز نسیم سحر خبر آمد که سیاهی شب به سر آمد تو که می زده ای چه نشستی که سپیده زد و سحر آمد به سوی بستان شو
به بساط چمن نظری کن که چه تازه گلی بدمیده که لطافت دانه شبنم به طراوت او نرسیده چوغنچه خندان شو
زان پیوند نوین کاندر گل ها زده شد بنگر که چه زیبا گلی آمد به چمن هر بلبلی از گلشنی آمد به سخن
ساقی به گردش آورجام جهان نما را مطرب ترانه خوان کن ساز(فرح فزا) طرب فزا را
زینت شده گلشن به مبارک ثمری دل ها شده( شادان)روشن به سرود دگری
دل که یه ویرونه بود بخت که وارونه بود هرکی به من گفت که منو دوست داره مثل تو دیوونه ی دیونه بود دل که یه ویرونه بود بخت که وارونه بود هرکی به من گفت که منو دوست داره مثل تو دیوونه ی دیونه بود گفتی اسیر اشک و آهی واسم گفتی خودت یه تکه گاهی واسم گفتی نترسم از پریشونیا که تو خودت پشت و پناهی واسم گفتی اسیر اشک و آهی واسم گفتی خودت یه تکه گاهی واسم گفتی نترسم از پریشونیا که تو خودت پشت و پناهی واسم من که دلو به خاک و خون می زدم دلو به صحرای جنون می زدم وای که تو دیوونه تر از من شدی با من و دل دشمن دشمن شدی من که واست دست به دعا می شدم گدای درگاه خدا می شدم تا تو بیای مثل یه شمع عاشق عاشق تو عاشق تو عاشق تو ... واست فدا می شدم فکر من این بود که توی این روزگار ما دو تا دیوونه رنگین با هم نمی دونستم من و تو بی وفا حکایت شیشه و سنگیم با هم دل که یه ویرونه بود بخت که وارونه بود هرکی به من گفت که منو دوست داره مثل تو دیونه ی دیونه بود دل که یه ویرونه بود بخت که وارونه بود هرکی به من گفت که منو دوست داره مثل تو دیونه ی دیونه بود مثل تو دیونه ی دیونه بود
روزمرگم هرکه شیون کندازدوروبرم دور کنید همه را مست و خراب ازمی انگورکنید مردغسال مرا سیر شرابش بدهید مست مست از همه جاحال خرابش بدهید برمزارم نگذاریدبیایدواعظ پیر میخانه بخواند غزلی ازحافظ جای تلقین به بالای سرم دف بزنید شاهدی رقص کندجمله شماکف بزنید روزمرگم وسط سینه من چاک زنید اندرون دل من یه قلمه تاک زنید روی قبرم بنویسیدوفادار برفت آن جگرسوخته خسته ازاین دار برفت
صفحه ای از وصیت نامهمولانا
شما را وصيت مي کنم به ترس از خدا در نهان و عيان و اندک خوردن و اندک خفتن و اندک گفتن و کناره گرفتن از جرم و جريتها و مواظبت بر روزه و نماز برپا داشتن و فرونهادن هواهاي شيطاني و خواهشهاي نفساني و شکيبايي بردرشتي مردمان و دوري گزيدن از همنشيني با احمقان و نابخردان و سنگدلان و پرداختن به همنشيني با نيکان و بزرگواران همانا بهترين مردم کسي است که براي مردم مفيد باشد و بهترين گفتار کوتاه و گزيده است و ستايش از آن خداوند يگانه است
وصیت نامهحسین پناهی:شاعر،کارگردان وبازیگر
قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.
بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید.
به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!
ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.
عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است.
بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.
کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!
مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند.
روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.
دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!
کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند.
شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.
گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.
در مجلس ختم من گاز اشکآور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.
از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش مي طلبم.
وصیت نامه کوروش
من در طول مدت عمر خود هر آرزويی كه داشتم برآورده شد ، دست به هر كاری كه زدم پيروز شدم دوستان و يارانم از تدبير من برخوردار بودند .دشمنانم جملگی فرمانم را با رقبت گردن نهادند.قبل از من وطنم سرزمين كوچك و گمنامی بود كه هر سال مورد تاخت و تاز و تجاوز قرار می گرفت و حالا درآستانه مرگ من ، آنرا بزرگترين و مقتدرترين و شريف ترين كشور آسيا به دست شما می سپارم . من به خاطر ندارم در هيچ جهادی برای عزت ، سربلندی و كسب افتخار برای ايران زمين مغلوب شده باشم . جمله آرزوهايم برآورده شد و سير زمان پيوسته به كام من بود . اما از آنجا كه از شكست در هراس بودم ، خود را از خودپسندي و غرور بر حذر داشتم . حتي در پيروزيهای بزرگ خود ، پا از اعتدال بيرون ننهادم . حال كه مرگ من نزديك است خود را بسی خوشبخت ميدانم زيرا : فرزندانی كه خداوند بر من عطا فرمود همگی سالم و در عين حال عاقل هستند و وطنم ايران از همه جهات مقتدر و پرشكوه می باشد و آيندگان مرا مردی خوشبخت و كامياب خواهند شمرد . من پيوسته معتقد هستم كه روح انسان پس از خروج از كالبد خاكی ، محو و فناپذير نمی گردد . مرگ چيزی است شبيه به خواب . در مرگ است كه روح انسان به ابديت می پيوندد و چون از قيد و علايق آزاد می گردد به آتيه تسلط پيدا ميكند و هميشه ناظر اعمال ما خواهد بود پس اگر چنين بود كه من انديشيدم به آنچه كه گفتم عمل كنيد و بدانيد كه من هميشه ناظر شما خواهم بود ، اما اگر اين چنين نبود آنگاه ازخدای بزرگ بترسيد كه در بقای او هيچ ترديدی نيست و پيوسته شاهد و ناظر اعمال ماست از كژی و ناروايی بترسيد .اگر اعمال شما پاك و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد يافت ، ولی اگر ظلم و ستم روا داريد و در اجرای عدالت تسامح ورزيد ، ديری نمی انجامد كه ارزش شما در نظر ديگران از بين خواهد رفت و خوار و ذليل و زبون خواهيد شد من عمر خود را در ياری به مردم سپری كردم . نيكی به ديگران در من خوشدلی و آسايش فراهم می ساخت كه از همه شادی های عالم برايم لذت بخش تر بود .ديگر بس است ، پس از مرگ بدنم را موميایی نكنيد و در طلا و زيور آلات و يا امثال آن نپوشانيد . زودتر آنرا در آغوش خاك پاك ايران قرار دهيد تا ذره ذره های بدنم خاك ايران را تشكيل دهد .چه افتخاری برای انسان بالاتراز اينكه بدنش در خاكی مثل ايران دفن شود
این جا چرا می تابی؟ ای مهتاب، برگرد این کهنه گورستان غمگین دیدنی نیست جنبیدن خلقی که خشنودند و خرسند در دام یک زنجیر زرین، دیدنی نیست می خندی، اما گریه دارد حال این شهر
****************
وصیت نامهویکتور هوگو
وصیت نامه ویکتور هوگو پنج سطر بیشتر نداشت : ۱) پنجاه هزار فرانک از دارایی خود را به فقرا می دهم. ۲) میل دارم که جسد مرا با تابوت گدایان به قبرستان ببرند. ۳) از دعا و مغفرت کلیساها بیزارم. ۴) می خواهم که همه ی مردم مرا دعا کنند. ۵) به خداوند ایمان دارم.
وصیت نامه زیبای " آلبرت اینشتین"
روزی فرا خواهد رسید که جسم من آنجا زیر ملحفه سفید پاکیزه ای که از چهار طرفش زیر تشک تخت بیمارستان رفته است، قرار می گیرد و آدم هایی که سخت مشغول زنده ها و مرده ها هستند از کنارم می گذرند.
آن لحظه فرا خواهد رسید که دکتر بگوید مغز من از کار افتاده است و به هزار علت دانسته و ندانسته زندگیم به پایان رسیده است.
در چنین روزی، تلاش نکنید به شکل مصنوعی و با استفاده از دستگاه، زندگیم را به من برگردانید و این را بستر مرگ من ندانید. بگذارید آن را بستر زندگی بنامم. بگذارید جسمم به دیگران کمک کند که به حیات خود ادامه دهند.
چشمهایم را به انسانی بدهید که هرگز طلوع آفتاب، چهره یک نوزاد و شکوه عشق را در چشم های یک زن ندیده است.
قلبم را به کسی هدیه بدهید که از قلب جز خاطره ی دردهایی پیاپی و آزار دهنده چیزی به یاد ندارد.
خونم را به نوجوانی بدهید که او را از تصادف ماشین بیرون کشیده اند و کمکش کنید تا زنده بماند تا نوه هایش را ببیند.
کلیه هایم را به کسی بدهید که زندگیش به ماشینی بستگی دارد که هر هفته خون او را تصفیه می کند.
استخوان هایم، عضلاتم، تک تک سلول هایم و اعصابم را بردارید و راهی پیدا کنید که آنها را به پاهای یک کودک فلج پیوند بزنید.
هر گوشه از مغز مرا بکاوید، سلول هایم را اگر لازم شد، بردارید و بگذارید به رشد خود ادامه دهند تا به کمک آنها پسرک لالی بتواند با صدای دو رگه فریاد بزند و دخترک ناشنوایی زمزمه باران را روی شیشه اتاقش بشنود.
آنچه را که از من باقی می ماند بسوزانید و خاکسترم را به دست باد بسپارید، تا گلها بشکفند.
اگر قرار است چیزی از وجود مرا دفن کنید بگذارید خطاهایم، ضعفهایم و تعصباتم نسبت به همنوعانم دفن شوند.
گناهانم را به شیطان و روحم را به خدا بسپارید و اگر گاهی دوست داشتید یادم کنید.
عمل خیری انجام دهید، یا به کسی که نیازمند شماست، کلام محبت آمیزی بگویید.
اگر آنچه را که گفتم برایم انجام دهید، همیشه زنده خواهم ماند
برسنگ گور
یک روز دل آزرده براین گورنشینید هریک زشمازمزمه ای تازه کشدپیش وان گه همه بایادمن این نغمه برآرید من ازهمه بیزارم وبیزارترازخویش اشکی دوسه بیهوده براین خاک فشانید وز جمع شماکس نپسندد ره پرهیز ناگاه یکی زمزمه خیزدزبن گور من ازهمه بیزارم وازیادشمانیز
*******
وصیت نامهفریدون فروغی تنها وصیت او این بود: « بگویید بر گورم بنویسند: زندگی را دوست داشت ولی آن را نشناخت مهربان بود ولی مهر نورزید طبیعت را دوست داشت ولی از آن لذت نبرد در آبگیر قلبش جنب و جوشی بود ولی کسی بدان راه نیافت در زندگی احساس تنهایی می نمود ولی هرگز دل به کسی نداد و خلاصه بنویسید: زنده بودن را برای زندگی دوست داشت نه زندگی را برای زنده بودن
امید جانم ز سفر بازآمد شکر دهانم ز سفر بازآمد عزیز آن که بی خبر به ناگهان رود سفر چو ندارد دیگر دلبندی به لبش ننشیند لبخندی چو غنچه ی سپیده دم شکفته شد لبم ز هم که شنیدم یارم بازآمد ز سفر غمخوارم بازآمد
همچنان، که عاقبت پس از همه شب بدمد سحر ناگهان نگار من ، چنان مه نو آمد از سفر
من هم ، پس از آن دوری بعد از،غم مهجوری یک شاخه ی گل ، بردم به برش
دیدم ، که نگارِ من سرخوش ، ز کنار من بُگذشت و به)بعد( بر، یار دگرش (حذف شده دراجرای اول)
وای، از آن گلی که دست من بود خموش و یک جهان سخن بود گل ، که شهره شد به بی وفایی زِ دیدن چنین جدایی ز غصه پاره پیرُهن بود
افشین مقدم، خواننده معروف، پنجشنبه گذشته در یک حادثه رانندگی کشته شد و دوستان و علاقمندان خود را عزادار ساخت... افشین مقدم در بین دوستان و رفقا از محبوبیت خاصی برخوردار بود و تواضع و فروتنی او زبانزد همه بود. به طوری که شنیدیم، افشین پنجشنبه گذشته، حدود ساعت دو نیمه شب، پس از اجرای برنامه در باشگاه بانک سپه، به اتفاق سه تن از موزیسینهای خود به قصد تفریح و استراحت، عازم شمال میشود که در نیمههای راه با اتوبوسی که از مشهد به طرف تهران میآمد، تصادف میکند و قبل از اینکه به بیمارستان برسد، فوت میکند...» اینها را سرویس هنری مجله اطلاعات دختران و پسران چند روزی بعد از اول مرداد 1355 با قلم درشت نوشت و یکی از عکسهای افشین مقدم را با همان موهای فرفری و چشمهای متعجب کنارش چاپ کرد. چهار سال قبلش، آلبوم «زمستون» با آهنگهایی ملایم و لطیف و با تمی شبیه آهنگهای کورش یغمایی، دل جوانهای آن وقتها را برد و 36 سال بعد وقتی روی تیتراژ پایانی یک برنامه تلویزیونی به نام «بازیگران دیکتاتور» شنیده شد، خیلیها پای تلویزیون، آدرنالین خونشان بالا زد. غافل از اینکه 5 سال پیش، آلبوم «زمستون» و «آخرین طبیب» افشین مقدم، خواننده سالهای دور پیش از انقلاب، با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، آدرنالین خون خیلی از آدمها عشق نوستالژی را بالا برده است.
باید کمی از شانس گفت. آن هم وقتی که سعید دبیری، ترانهسرای معروف (که برای کورش یغمایی و علیرضا افتخاری هم ترانههایی گفته) از روزهایی تعریف میکند که افشین مقدم، در تراس رستورانی حوالی شمیران آواز میخوانده و دبیری اتفاقی سری به آنجا زده بوده و لوطیگری معروف افشین گل میکند و میز او را حساب میکند و دوستیشان با هم شروع میشود. در خلال همین رفاقت، ترانه ماندگار «زمستون» توسط دبیری گفته میشود و قصه خوب آلبومهایی دوستداشتنی شروع میشود. بله؛ گاهی باید از شانس گفت.
زمستون گل کرد استودیو بل، اولین جایی بود که آهنگهای ماندگار افشین مقدم را ضبط کرد. آن هم آهنگهایی با سازهای اصل و نه کیبورد و کامپیوتر. البته بضاعت موسیقی دهه پنجاه، این اصیل بودن را میطلبید. آهنگهای افشین با ویولن، ویولن آلتو، ترومپت، ساكسیفون، پیانو، گیتار، فلوت، جاز (درامز) و قانون اجرا شده بودند كه همگی در استودیو حاضر بودند و هیچ صدایی هم بعداً میكس نشده بود. میدانید معنی این حرف چیست؟ یعنی آهنگهای افشین مقدم به صورت کامل زنده ضبط شده بودند و برای ضبط هر کدام از آنها، نوازندگان و خواننده و آهنگساز حضور داشتند. شاید به همین دلیل بود که با ورود آلبوم «زمستون» به بازار موسیقی، مقدم، به یک باره گل کرد و آنقدر طرفدار پیدا کرد که برای کلید زدن آلبوم بعدی، بلافاصله انگیزه پیدا کند. این آلبوم 18 تا آهنگ داشت و چیزی توی مایههای پاپی بودکه با راک کمی قاطی شده باشد و حتی برعکس.
نوستالژی به میزان لازم مثل اینکه آن سالها طرفداری صداهایی توی مایههای افشین مقدم و آهنگهایی که ریتمشان نه چندان تند و نه چندان آرام باشد، مد بوده. ترومپتهای کشدار هم که روی شاخشان بود. کافی است از مامان و باباهایتان سوال بپرسید تا ببینید که چندان بیراه نمیگوییم. افشین مقدم و آهنگهای خوشساختش هم از این قاعده مستثنی نبود و به همین دلیل در طول سه سال خوانندگی، دو بار به عنوان بهترین خواننده جوان سال ایران انتخاب شد. البته افشین، ظاهر خوبی هم داشت و همین او را برای جوانهایی که خودشان، بلوزهای تنگ با آستینهای بالازده میپوشیدند و پاچههای شلوارشان روز به روز گشادتر میشد، جذابتر میکرد. حضور او در برنامههای چشمک و6/8 معروفترش کردند و تبدیل شدنش به یکی از اعضای اصلی گروه سه نفره «واریته» -که خوانندگان معروف دیگری هم داشت- روزبه روز به شهرتش اضافه کرد. البته ماندگاری آهنگهای او را نباید نادیده گرفت. قطعههای کاردرستی مثل «زمستون»، «جای تو خالی»، «مسافر» و «آخرین طبیب» که انصافا هم ترانههای خوبی دارند و هم خوشساخت هستند و هم صدای باز افشین مقدم روی آنها خوش نشسته است. فضای کلی آهنگها هم آنقدر به موسیقی دهه پنجاه و آنچه خوراک مامان و باباهای ما بوده، نزدیک است که حالا بعد از بیش از سه دهه، از شرمندگی حس نوستالژیک دربیاید. البته اگر در آلبومهای «زمستون» و «آخرین طبیب» افشین که هر دو هم از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مجوز دارند، سیری بکنید، حتما از شنیدن بعضی آهنگها تعجب میکنید و دستتان میآید که این آهنگها را پیش از دیگران، افشین خوانده بوده و بعدها بقیه خوانندهها با خوشحالی، آنها را بازخوانی کردهاند.
سیمای مردی بر دیوار خیلی از طرفدارهای دو آتشه مقدم نمیدانستند که خواننده محبوبی که با اسم کوچک افشین میشناختند، همان حسین آهنیان مقدم است. پسری که مهر 1324 به دنیا آمده بود و در همان دوران کودکی، شاگرد استاد عطاالله خرم بود. شاگردی که البته خوب توانست درس پس بدهد و خیلی زود توی دل همه خودش را جا کرد. بیشترین تصویری که از افشین در ذهن جوانهای سه دهه پیش و حالا ما جا خوش کرده، تصویری از اوست که دست به کمر ایستاده و زل به لنز دوربین. بدون هیچ حالتی و ساعت مچی درشتش هم ساعت 8:45 را نشان میدهد. همان عکسی که بلافاصله بعد از گرفتن مجوز آلبومهایش در سال 82 از ارشاد، پوستر شد و در کنار پوستر دیگر خوانندهها در فروشگاههای محصولات فرهنگی به در و دیوار کوبیده شد.
عمر این سفر کوتاه کوتاهه «... حدود ساعت یک نیمهشب بود که تصمیم گرفتیم به شمال برویم. مقصد ما بیشهکلا بود. افشین رانندگی میکرد. حدود چهل کیلومتر به آمل مانده بود که او از یک سواری سبقت گرفت و به محض اینکه به سمت چپ جاده متمایل شد، اتوبوسی از مقابل رسید.... او مرتب از مرگ سخن میگفت. ترانه مسافرش را چندین بار خواند... میگفت از تمام فامیل خداحافظی کردهام. وقتی حادثه پیش آمد، من و افشین به بیرون ماشین پرت شدیم و مدتها کنار جاده بودیم. قسمت چپ بدنش به کلی خرد شده بود و خون زیادی از بدنش میرفت. بعد از مدتی یک شورلت به کمک ما آمد. افشین دیگر رمقی نداشت. او فقط به من نگاه میکرد. انگار میخواست به من حالی کند بهروز دیدی گفتم زندگی من همین جا تموم شده... اتومبیل به سرعت جاده هراز را طی میکرد... خدای من... افشین دیگر نگاهم نمیکرد...» بهروز برزگر، محمد شاهنوری و رضا کیکاسری، همراهان افشین در سفر کذاییاش بودند. همانهایی که وقتی در بیمارستان به هوش آمدند، روایت بالا را برای مجله «جوانان امروز» تعریف کردند. افشین مقدم، با این تصادف درگذشت و در حالی که چند روزی از به دنیا آمدن دخترش، مینو نمیگذشت. دوستانش هم برای مراسم چهلم او سنگ تمام گذاشتند و قطعهای را با صدای کیوان، دوست صمیمیاش، ساختند. ناصر چشمآذر و امیر خسته هم او را در ساخت این قطعه کمک کردند و کمپانی آپولون آن را منتشر کرد. آهنگی که بر اساس آهنگ معروف زمستون و البته با تغییراتی در ملودی آن ساخته شد. در این آهنگ که به «گلافشین» معروف است و میتوانید در انتهای آلبوم زمستون هم آن را بشنوید، از افکت راه رفتن، سوار اتومبیل شدن، حرکت، تصادف و صدای قلب و ... استفاده شده و همینها آن را به قطعهای سوزناک تبدیل کرده است.
دو آلبوم معروف و محبوب زنده یاد افشین مقدم، با نوازندگی و همراهی کیوان، در بازار رسمی موسیقی منتشر شده است
آلبوم «زمستون» با صدای افشین مقدم پشت شب صبح سپیده می توان ادعا کرد که زوج افشین و کیوان توی این آلبوم غافل گیرکننده که در اوایل دهه 1350 ضبط و منتشر شد، بوجود آمدند، درست وسط روزگاری که همه بابا و مامان های ما هم خواهان بسیاری تغییرات بودند، این زوج تقریبا ناجور (البته از لحاظ ظاهر، چون افشین ترکه ای بود و کیوان تپل!) معلوم بود که با ترانه ها و موسیقی متفاوت شان خیال داشتند آثاری نو و البته با نگه داشتن تمام معیارهای و مؤلفه های محبوب و به اصطلاح «پاپ» موسیقی آن روزگار خلق کنند. ترانه های جاودانه «زمستون»، «مسافر»، «به من نخند» و «فانوس ماه» در این آلبوم به جوان های معترض و خسته از ترانه های خنثی، بی محتوا و بی بخار رایج آن روزگار معرفی شدند. ترانه ماندگار «زمستون»، اثر سعید دبیری همان گونه که سبک رمانتیک مختص به همان دوران را کاملا حفظ می کند، در عین حال می تواند با نسلی که چیزی بیش تر از یک آهنگ فقط «قشنگ» و گوش نواز را می خواهند، به راحتی ارتباط برقرار کند؛ «...گل و گلدون چه شب ها/ نشستن بی بهانه/ واسه هم قصه گفتن عاشقانه...». زوج افشین و کیوان، ترانه های خوبی که در اختیارشان قرار داده می شد را با سبک و گونه های متفاوتی هم اجرا می کردند و این از تسلط آن ها به موسیقی پاپ و روز دنیا ناشی می شود، به عنوان مثال آهنگ «به من نخند» یک قطعه پرضرب و با ریتم نسبتا تند است و «فانوس ماه» یک «بالاد» آرام با ته مایه های اسپانیش، که رفته رفته به یک «بالاد» نسبتا تند مبدل می شود.
آلبوم «آخرین طبیب» با صدای افشین مقدم و کیوان جای تو خالی شاید «آخرین طبیب» به اندازه «زمستون» همه گیر و مبدل به موسیقی مردمی نشد، اما در عوض آهنگ هایی را به کلکسیون های پی گیران جدی موسیقی کشورمان تقدیم کرد، مثل قطعه «جای تو خالی»اش که در واقع آهنگی است با رگه های سبک بلوز که از روی ملودی های مدرن پیانوی آن هم می توان این لحن را کاملا حس کرد. یا مثلا در آهنگ «ستاره» که نوای ترومپت آن تا حدی گونه این آهنگ را به شاخه «جز» نزدیک می کند. بنابراین می بینیم که افشین و کیوان می توانند جزو یکی از گروه های 2نفره پیش تاخته موسیقی ایران قرار بگیرند که سعی داشتند موسیقی پاپ آن روزگار را یک جوری به موسیقی روز جهان نزدیک کنند. البته توی این مجموعه قطعه هایی هم مثل «به امیدت می مونم» (البته باصدای کیوان) هست که بیش تر مشابه قطعه های پاپ آن موقع (مثلا نزدیک به لحن کارهای واروژان یا منفردزاده) است، یا قطعه «غریبونه» که اصلا با ملودی ای است که بعدها توسط واروژان برای یکی از خواننده های دیگر پاپ تکرار شد یا شاید ادای دینی به افشین و کارهایش بود
همسر افشین، ستاره سابق سینمای ایران " آرزو" بود که از وی دختری به نام"مریم" دارد.پس از طلاق، افشین با دختری ۱۹ ساله به نام "منیژه" ازدواج نمودکه در زمان مرگ افشین،از وی دختر دیگری به نام"مینو" داشت که تنها بیست روزش بود
زمستون
خواننده:افشین مقدم
ترانه:سعیددبیری
آهنگ ساز:ناصر چشم آذر
زمستون، تن عریون باغچه، چون بیابون، درخت ها، با پاهای برهنه زیر بارون
نمی دونی، تو که عاشق نبودی، چه سخته، مرگ گل برای گلدون
گل و گلدون، چه شب ها، نشستند بی بهانه، واسه هم قصه گفتند عاشقانه
چه تلخه، چه تلخه، باید تنها بمونه قلب گلدون
مثل من، که بی تو، نشستم زیر بارون زمستون
زمستون، برای تو قشنگه پشت شیشه، بهاره، زمستون ها برای تو همیشه
تو مثل من زمستونی نداری، که باشه لحظه چشم انتظاری
گلدون خالی ندیدی، نشسته زیر بارون، گل های کاغذی داری توی گلدون
نقش بخور دادن با اسانس اكاليپتوس در بهبود بيماري هاي تنفسي
دکتر رضا بخردي : www.barijessence.com
مقدمه
بوميان استراليا بصورت سنتي از اكاليپتوس كه آنرا fever tree مي ناميدند، براي درمان تب و عفونت هاي تنفسي استفاده ميكردند. مهاجرين اروپايي نيز ويژگيهاي درماني اكاليپتوس را تشخيص داده بودند و اولين نمونه اسانس آن در سال 1788 معرفي شد. در اواخر سال 1800 مقالات در مورد كاربرد طبي اكاليپتوس در مجلات پزشكي مانند The Lancet، با تمركز بر اثر بالقوه آن در مخملك و ديفتري منتشر گرديد.
بر اساس شواهد موجود در طب سنتي؛ اسانس اكاليپتوس با نام علميEucalyptus globules بعنوان يك عامل موكوليتيك در برونشيت، سينوزيت و سرما خوردگي مورد استفاده قرار گرفته است. اکاليپتوس خلط آور(expectorant) است و کميسيون E آلمان مصرف اسانس و برگ آن را براي موارد سرفه و برونشيت تأييد نموده است.
نتایج مطالعات فارماکولوژيک و باليني
1و 8 سينئول (اکاليپتول) مهمترين جزء اسانس اکالیپتوس است. مهار مسير سيكلو اكسيژناز، بعنوان اولين شواهد اثرات ضدالتهاب بالقوه سينئول گزارش شده است. مدياتورهاي التهابي با تحريك ترشح - Cl به داخل راههاي هوايي موجب افزايش ترشحات تنفسي ميشوند و سينئول مشابه استروئيدها، متابوليسم اسيد آراشيدونيك و توليد سايتوكين ها را سركوب ميكند. علاوه بر اين، سينئول بصورت وابسته به دوز، توليد مدياتورها در مونوسيت ها را مهار ميكند كه با اثر داروي Budesonide از گروه گلوكوكورتيكوئيدها قابل مقايسه است. مطالعات مختلف بهبود قابل توجه در تستهاي عملكرد ريه و مهار قابل توجه LTB4 و IL-1ß در مونوسيتهاي تحريك شده، بعد از تكميل درمان با 200 ميلي گرم سينئول( يك كپسول 3 بار در روز) را نشان داده اند.(1)
در یک مطالعه دو سو بیخبر با کنترل پلاسبو، 32 بیمار مبتلا به آسم برونشیال وابسته به استروئید؛ 3 بار در روز به مدت 12 هفته تحت درمان با 200 میلی گرم 1و 8 سینئول یا پلاسبو قرار گرفتند. هر 3 هفته 5/2 میلی گرم از گلوکوکورتیکوئید خوراکی مورد استفاده بیماران کاسته شد. کاهش دوز روزانه پردنیزولون به میزان 36% ( 10- 5/2 میلی گرم، متوسط: 75/3 میلی گرم) در گروه سینئول و به میزان 7% ( 5- 5/2 میلی گرم، متوسط: 91/0 میلی گرم) در گروه پلاسبو (p=0.006)تحمل گردید. بر اساس نتایج این بررسی و با توجه به عوارض متعدد و خطرناك مصرف موضعي و خوراكي استروئيدها؛ درمان سیستمیک دراز مدت با 1و 8 سینئول اثر قابل توجهی در کاهش نیاز به استروئید در آسم وابسته به استروئید دارد.(1)
التهاب مجاري هوايي و اختلال عملكرد موكوسيلياري در بيماران مبتلا به بیماریهای مزمن انسدادی ریه (COPD) تاثير كلينيكي مستقيمي روي كاهش عملكرد ريه دارد. متعاقب سيگار كشيدن اپي تليوم پوشيده از مژك هاي تنفسي تخريب و غشاي مخاطي ملتهب شده، منجر به كاهش جابجايي ذرات توسط اين مژك ها و تجمع موكوس داخل مجاري هوايي ميگردد و احتمال عود عفونت هاي تنفسي را افزايش ميدهد. سينئول اثرات مثبتي روي فركانس ضربه اي مژك هاي تنفسي غشاي مخاطي داشته و اتساع دهنده برونش و ضد التهاب است. بر اساس نتایج یک مطالعه، استفاده همزمان 200 میلی گرم سینئول 3 بار در روز به مدت 6 ماه با درمان رایج بیماران مبتلا به COPD، شدت(exacerbation) بیماری و تنگی نفس را کاهش داده و عملکرد ریه را بهبود بخشیده است.(2)
رینوسینوزیت غیر چرکی را میتوان بطور موفقیت آمیزی با سینئول درمان نمود. طی یک مطالعه دو سوبیخبر تصادفی آینده نگر با کنترل پلاسبو در 152 بیمار مبتلا به رینوسینوزیت حاد، اثربخشی و ایمنی مصرف کپسول سینئول ( 200 میلی گرم 3 بار در روز) با پلاسبو به مدت 7 روز مقایسه گردید. بهبود علائمی مانند سردرد به هنگام خم شدن، سردرد در ناحیه پیشانی، حساس بودن نقاط فشاری در عصب سه قلو، انسداد و ترشح از بینی و ناخوشی عمومی رخ داد. محققین نتیجه گرفتند قبل از استفاده از آنتی بیوتیک؛ درمان به موقع با سینئول در بیماران مبتلا به رینوسینوزیت حاد غیر چرکی، درمانی موثر و بیخطر است.(3)
همچنین در in vitro فعاليت ضدويروسي اجزاء محلول در آب اسانس اکاليپتوس در مقابل انفلوانزا تيپA مشخص شده است.(4)
كپسول نرم غيرخوراكي اكاليپتوس به عنوان بخور
با استشمام رايحه اكاليپتوس از طريق بيني، اين رايحه به سيستم تنفسي و اپي تليوم بويايي مي رسد لذا مي تواند اثرات مفيد خود را از اين دو مسير اعمال نمايد. بديهي است در مسير بويايي، دارو تحت تاثير اثر عبور اول كبدي(first pass effect) قرار نگرفته و در نتيجه فراهمي زيستي بيشتري خواهد داشت.( شكل1 ). بر همين اساس كپسول نرم غيرخوراكي اكاليپتوس، جديد ترين شكل بخور اكاليپتوس در بازار دارويي ايران است كه به علت افزايش ايمني مصرف و اثربخشي همچنين سهولت استفاده در شرايط و موقعيتهاي مختلف مانند محل كار و هنگام سفر، براي تجويز در بيماران مبتلا به سرماخوردگي، سرفه و مشكلات تنفسي كه معمولاً از داروهاي متعدد خوراكي و استنشاقي استفاده ميكنند، به صورت درمان اصلي و كمكي مناسب است و همانند ساير داروها لازم است به موارد زير توجه شود:
موارد مصرف:
كپسول نرم غيرخوراكي اكاليپتوس به عنوان موکولیتیک و ضد سرفه در سرماخوردگی و سایر عفونت های دستگاه تنفس فوقانی و تحتانی مورد استفاده قرار مي گيرد. بدين منظور روزی 2-1 بار، هر بار يك کپسول نرم غيرخوراكي400 ميلي گرمي را در یک لیوان ( تقریباً 250 ميلي ليتر) آب جوش انداخته و با چشمان بسته بخور مي دهند.
شكل1: مسير بويايي و سيستم تنفسي براي اعمال اثر رايحه اسانس اكاليپتوس
موارد منع مصرف:
استفاده از فراورده های حاوی اکالیپتوس در افراد با حساسيت شناخته شده نسبت به اوژنول، بیماریهای التهابی دستگاه گوارش یا مجاری صفراوی و بیماری شدید کبدی ممنوع است .(5) از به کار بردن اين فرآورده روي صورت يا نزديک بيني شيرخواران و بچههاي کمسن اجتناب گردد.(5)
عوارض جانبي:
ندرتاً قرمزي پوست، کهير، خارش و بثورات جلدي مشاهده است. با رعايت دستور مصرف، بروز عارضه جانبي خاصي مورد انتظار نيست.(5)
تداخلات دارويي:
به علت فقدان مدارك كافي كلينيكي؛ از نظر تئوريك تداخلات زير را بايد در نظر داشت:
اسانس اکالیپتوس سیستم آنزیمی دفع سموم در کبد را تحریک میکند بنابراین ممکن است تاثیر سایر داروها مانند فنوباربیتال و آمفتامین را کاهش دهد.(4) در صورت مصرف همزمان اکالیپتوس با داروهای کاهش دهنده قند خون، کنترل منظم قند خون و پایش علائم و نشانه های کاهش قند خون ضروری است.(5) از مصرف همزمان فراورده های حاوی اکالیپتوس و باربیتوراتها یا گیاهان حاوی آلکالوئیدهای پیرولیزیدین مانند گیاه گاوزبان خودداری شود.(5) مصرف خوراكي اكاليپتوس ممكن است با كاهش فعاليت سيستم اعصاب مركزي همراه باشد؛ لذا مصرف همزمان فراورده هاي حاوي اكاليپتوس و داروهاي كاهش دهنده فعاليت سيستم اعصاب مركزي(CNS depressant) مانند اپيوئيدها، باربيتورات ها، بنزوديازپين ها، ضد تشنج ها و الكل منع شده است.(6)
استفاده در دوران بارداري و شيردهي:
ایمنی مصرف اسانس اکالیپتوس در دوران بارداری یا شیردهی تائید نشده با اینحال طی سالها استفاده، بخور اکالیپتوس تهدیدی برای سلامتی نبوده است.(4)
منابع:
1.U.R. Juergens, U. Dethlefsen, G. Steinkamp, A. Gillissen, R. Repges, H.Vetter. Anti-inflammatory activity of 1.8-cineol (eucalyptol) in bronchial asthma: a double-blind placebo-controlled trial. Respiratory Medicine , Vol. 97 (2003) 250-256 2.Heinrich Worth, Christian Schacher, Uwe Dethlefsen. Concomitant therapy with Cineole (Eucalyptole) reduces exacerbations in COPD: A placebo-controlled double-blind trial. Respiratory Research. 2009,10:69 3.Wolfgang Kehrl, Uwe Sonnemann, Uwe Dethlefsen. Therapy for Acute Nonpurulent Rhinosinusitis With Cineole: Results of a Double-Blind, Randomized, Placebo- Controlled Trial. The Laryngoscope. 2004,114,738-742 4. Lis-Balchin Maria. Aromatherapy science: A guide for healthcare professionals. Pharmaceutical press.2006: 184-189 5. PDR for herbal medicine. 3rd ed. Montvale, NJ: Thomson PDR, 2004: 293-297 6.Lesley Braun, Marc Cohen. Herbs & Natural Supplements. An evidence- based guide. 2nd ed. Elsevier, 2007:382-390
بخور اکالیپتوس؛ کپسول نرم غيرخوراكي
Eucalyptus Inhaler non-oral soft capsule
شکل دارويي:
کپسول نرم غيرخوراكي400 میلی گرمی در ظرف دارو با جعبه مقوايي و بروشور
موارد مصرف:
• موکولیتیک و ضد سرفه در سرماخوردگی و سایر عفونت های دستگاه تنفس فوقانی و تحتانی(1و2)
اجزاء فرآورده:
اسانس اکاليپتوس (Eucalyptus globulus).
استاندارد شده:
بر اساس وجود 360- 280 میلیگرم 1و 8 سینئول در هر کپسول نرم غيرخوراكي.
مواد مؤثره:
1و8 سينئول (اکاليپتول)
آثارفارماکولوژيک و مکانيسماثر:
براي برطرف شدن علائم احتقان سيستم تنفسي به طور گستردهاي از بخور اکاليپتوس استفاده ميشود. اکاليپتوس خلط آور(expectorant) است و کميسيون E آلمان مصرف اسانس و برگ آن را براي موارد سرفه و برونشيت تأييد نموده است. (4و3) همچنین در in vitro فعاليت ضدويروسي اجزاء محلول در آب اسانس اکاليپتوس در مقابل انفلوانزا تيپA مشخص شده است.(4)
دستور مصرف:
روزی 2-1 بار، هر بار يك کپسول نرم غيرخوراكي400 ميلي گرمي را در یک لیوان ( تقریباً 250 ميلي ليتر) آب جوش انداخته و با چشمان بسته بخور دهید.
موارد منع مصرف:
× استفاده از فراورده های حاوی اکالیپتوس در افراد با حساسيت شناخته شده نسبت به اوژنول، بیماریهای التهابی دستگاه گوارش یا مجاری صفراوی و بیماری شدید کبدی ممنوع است .(3) × از به کار بردن اين فرآورده روي صورت يا نزديک بيني شيرخواران و بچههاي کمسن اجتناب گردد.(3)
عوارض جانبي:
ندرتاً قرمزي پوست، کهير، خارش و ايجاد بثورات جلدي مشاهده است. با رعايت دستور مصرف، بروز عارضه جانبي مورد انتظار نيست.(3)
تداخلات دارويي:
× اسانس اکالیپتوس سیستم آنزیمی دفع سموم در کبد را تحریک میکند بنابراین ممکن است تاثیر سایر داروها مانند فنوباربیتال و آمفتامین را کاهش دهد.(4) × در صورت مصرف همزمان اکالیپتوس با داروهای کاهش دهنده قند خون، کنترل منظم قند خون و پایش علائم و نشانه های کاهش قند خون ضروری است.(3) × از مصرف همزمان فراورده های حاوی اکالیپتوس و باربیتوراتها یا گیاهان حاوی آلکالوئیدهای پیرولیزیدین مانند گیاه گاوزبان خودداری شود.(3)
استفاده در دوران بارداري و شيردهي:
ایمنی مصرف اسانس اکالیپتوس در دوران بارداری یا شیردهی تائید نشده با اینحال طی سالها استفاده، بخور اکالیپتوس تهدیدی برای سلامتی نبوده است.(4)
نکات قابل توصيه:
1ـ اين فرآورده خوراکي نيست. 2- فراورده را از ديد و دسترس کودکان دور نگهداريد. 3- بلافاصله پس از استفاده، در فراورده را محکم ببنديد. 4- فراورده را دور از نور، در دماي30-15 درجه سانتيگراد نگهداري نمائيد. 5- اين اطلاعات را نزد خود نگهداريد، ممكن است بخواهيد دوباره آن را مطالعه نمائيد.
References:
1. U.R. Juergens, U. Dethlefsen, G. Steinkamp, A. Gillissen, R. Repges, H.Vetter. Anti-inflammatory activity of 1.8-cineol (eucalyptol) in bronchial asthma: a double-blind placebo-controlled trial. Respiratory Medicine , Vol. 97 (2003) 250-256 2. Heinrich Worth, Christian Schacher, Uwe Dethlefsen. Concomitant therapy with Cineole (Eucalyptole) reduces exacerbations in COPD: A placebo-controlled double-blind trial. Respiratory Research. 2009,10:69 3. PDR for herbal medicine. 3rd ed. Montvale, NJ: Thomson PDR, 2004: 293-297 4. Lis-Balchin Maria. Aromatherapy science: A guide for healthcare professionals. Pharmaceutical press.2006:184-189
سعیدخسروي دکترداروسازودبیربازنشسته زیست شناسی هستم، که امروز درکناررب النوع رافت وشفقت ومهربانی روزگارمی گذرانم.آن عزیزی که نهال مهرومحبتش همچنان درفضای زندگیم گل افشانی وعطرافشانی می کند
**عزيزان برداشت ازوبلاگ باذکرماخذ آزاد می باشد**