برای مشاهده کلیپ راست کلیک نموده وplayراانتخاب نمایید
خواننده:
علیرضاافتخاری
شاعر:پرویز خطیبی
آهنگساز:مهدی خالدی
دستگاه:بیات اصفهان
بردی از یادم دادی بر بادم با یادت شادم دل به تو دادم در دام افتادم از غم آزادم دل به تو دادم فتادم به بند ای گل بر اشک خونینم نخند سوزم از سوز نگاهت هنوز چشم من باشد به راهت هنوز چه شد آن همه پیمان که از آن لب خندان بشنیدم و هرگز خبری نشد از آن کی آیی به برم ای شمع سحرم در بزمم نفسی بنشین تاج سرم تا از جان گذرم پا به سرم نه جان به تنم ده
چون به سر آمد عمر بی ثمرم نشسته بر دل غبار غم زآن که من در دیار غم گشته ام غمگسار غم امید اهل وفا تویی رفته راه خطا تویی آفت جان ما تویی بردی از یادم دادی بر بادم با یادت شادم دل به تو دادم در دام افتادم از غم آزادم دل به تو دادم فتادم به بند ای گل بر اشک خونینم نخند سوزم از سوز نگاهت هنوز چشم من باشد به راهت هنوز
سعیدخسروي دکترداروسازودبیربازنشسته زیست شناسی هستم، که امروز درکناررب النوع رافت وشفقت ومهربانی روزگارمی گذرانم.آن عزیزی که نهال مهرومحبتش همچنان درفضای زندگیم گل افشانی وعطرافشانی می کند
**عزيزان برداشت ازوبلاگ باذکرماخذ آزاد می باشد**